4 ماهگی
عزیز دلم ، امیرعلی من: از اول مهر که دانشگاه میرم بیشتر معنی دوست داشتنت رو میفهمم. پسرم ، بزرگتر که بشی میفهمی " دلتنگی" آدم ها بدجوری به "دوست داشتن " ادم ها مربوط است. ساعتهایی که تو کلاسم و میدانم تو هم پیش مامانی یا عزیز هستی و بهت خیلی هم خوش میگذرد ، باز دلم پیش توست و نگرانم. بزرگتر که بشوی میفهمی نگرانی هم یکی دیگر از همان چیزهایی ست که بدجوری به دوست داشتن مربوط است. توی ماه چهارم زندگی ات تو غلت زدی و من و بابا برای موفقیت بزرگ چهار ماهگی ات میخندیدیم. میخواستیم مطمین شویم اتفاقی نبوده است که دست به دامن این توپ زرد شدیم : اولین عروسی ای که رفتی نامزدی فایزه جون بود، ...
نویسنده :
مامان شازده کوچولو
4:38