امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

دنیای این روزای من

سه ماهگی

1391/6/16 1:23
1,096 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم دیگه دو ماهت تموم شده. آخرین باری که تو گهواره ات خوابوندمت دقیقا تو ٦١ روزگی ات بود چون تو شروع کردی به غالت زدن. این اولین عکس از سه ماهگی و آخرین عکس از تو گهواره خوابیدنه:

 

ادنباله سه ماهگی در ادامه مطلب

 

 

 

 

از کارهای مهمت در ورود به سه ماهگی غلت زدن و علاقه شدیدت به دمر خوابیدنه. طوری که تا به پشت میخوابونمت تو همون خواب باز غلت میزنی و دستت زیرت میمونه! هنوز نمیتونی دستت رو درست از زیرت آزاد کنی و چون از شونه راست میغلتی در نتیجه دست راستت همیشه طلفک میشه . اوایل یعنی ٥-٦ روز اول اینقدر غلت میزدی:

که گاهی صورتت میافتاد تو ملحفه و مامان هول میکرد.

همزمان آبریزش دهانت هم شروع شد و لثه هات شروع کردند به خواریدن و تو مدام لبهای قشنگت رو گاز میگرفتی و سینه مامان رو با اون لثه هات اینقدر گاز های محکم میگیری که ...و چون لثه هات میخارید و غر غرو شده بوده در نتیجه با پنجولات صورتت رو خط خطی میکردی که مامان مجبور شد:

اینم دندون گیرت که از اول سه ماهگی شده دوست جونت شده و آرومت میکنه و به جای سینه مامان با این خوابت میبره:

دست خوردن هم از کارهای دیگه ای هست که آرومت میکنه. گاهی تا آرنج گاهی دوتا دست باهم:

اینم اولین عروسکت که با دست گرفتیش و خیلی هم دوست داریش. کادوی خاله موناست از کانادا:

از لباس عوض کردن هم که خیلی بدت میاد و شروع میکنی به غرغر:

خب آخه مامان اینجوره لباس عوض میکنن؟

ببخشین مامان عکس تموم بشه الان درش میارم!

کلمات تو تا این سن: ova- hov- hami- mam- hooo- آقو هم که از پایان یک ماهگی میگفتی. آوازه خون من:

اینم عکس های اولین تولد مامان که تو هم بودی ناز من. با خانواده مامانی رفتیم ایران ایتالیای زمرد:

با خانواده بابایی رفتیم شبدیز طرقبه:

اینجا هم که مهمون بابای بابایی رفتیم هتل قصر طلایی:

آخرین روزهای سه ماهگی ات:

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

درنا(مامان محمدرهام)
22 آبان 91 2:16
ای قلبون اون دمر خوابیدنتم جوجو رهام هم وقتی لباساشو در میاریم کولی بازی میکنه چه عکسای خانوادگی خوشگلی
farnoosh
5 مرداد 92 2:58
سلام عزیزم خدا حفظش کنه پسر نازتو یه سوالی داشتم دنباله دکتر زنان خوب می گردم میشه اسم دکتر و بیمارستان تو بگی ممنون ممنون فرنوش جان . دکترم تیمورزاده بود و بیمارستانم ، سینا. من مشهد هستم :-)