امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

دنیای این روزای من

خونه رفتن

1391/3/16 18:54
980 بازدید
اشتراک گذاری

من از شدت درد بخیه از تو اتاق با ویلچر رفتم تو ماشین . از تو پارکینگ خونه هم تا بالا با صندلی چرخدار کامپیوتر. دم در یک سوپرایز داشتیم. خاله زهرا برای تو رو تخته نوشته:

 

 

اتاقت که منتظر اومدن تو بود و تو بلاخره اومدی.دست مامان مامانی و بابای مامانی درد نکنه به خاطر اینهمه زحمت و اینهمه وسایل خوشگل که برای خریدشون من رو بردند و با سلیقه من و خودشون این اتاق خوشگل رو به تو هدیه دادند.

 

 

اولین خوابت تو اتاق مامان و بابا

 

و خوابت کنار من

 

خونه که اومدیم دیدم از پشت پنجره اتاقت هنوز صدا میاد. قمری پشت پنجره اتاقت منتظر اومدنت مونده بود.

 این قمری از وقتی من تو رو تو دلم داشتم اومد و پشت پنجره اتاقت میخوند.

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)