امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

دنیای این روزای من

15 دی تا 15 بهمن - تاتی تاتی ...

1391/11/15 1:33
553 بازدید
اشتراک گذاری

 

اونایی که چندتا بچه بزرگ کردند میدونند چقدر لذت بخشه اولین موفقیت های زندگی نی نی ات رو ببینی. من برای هر مرحله جدید زندگیت پر از ذوق و شوقم. اونایی که چند تا نی نی بزرگ کردند بهم میگن اینقدر برای راه رفتنش ذوق نداشته باش ، شروع به راه رفتن که بکنه بیچاره ای. همش باید دنبالش بدویی. همش دیگه تو دردسری...

ولی خب اسمم رو گذاشتند "مادر" که دیگه به خودم ، به راحتی هام و به خودخواهی هام فکر نکنم. نمیتونم بخاطر اینکه خودم در آسایش باشم از بالیدن تو چشم بپوشم. وقتی تو کتابها میخونم با گذاشتن چند تا اسباب بازی به فاصله های مختلف روی یک مبل بلند ، به راه رفتن کودکتان کمک کنید ، دیگه به این فکر نمیکنم که راحتی خودم را میخوام یا شکوفا شدن تو !

 

اینم جشن دندونی که مامان قولش رو داده بود. همه کلی کادو دادند بهت که مامان توی آلبومت نوشته:

 

یه روز جمعه ، شیشلیک شایان و اولین طعم شیشلیک که رفت زیر زبونت:

 

 

وقتیکه من تو آشپزخونه آشپزی میکنم و شما از کابینتها میگیری و می ایستی و کنجکاوی میکنی:

 

 

یک شب خوب با خاله نرگس و رهام و عمو صادق:

این عکست رو خیلی دوست دارم. یاد تابلوی فرشچیان میفتم که حضرت علی بچه ها رو بغل کرده!

 

هنوز با قطار تولو که مامان بزرگی برات خریده دوست نشدی و فقط از دور نگاهش میکنی و نزدیک نمیشی:

 

پسرک آب دوستم:

 

 

به جزییات خیلی توجه داری و تو این سن کم میتونی به صورت وشگونی یه چیز کوچیک رو با دوتا انگشتت لز روی زمین برداری. وقتی کتاب تکامل رشد کودک میخوندم فهمیدم این کار رو 3 ماه زودتر از سنت انجام میدی!

پاساژ گردی من و مامان!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)