امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

دنیای این روزای من

15 آذر تا 15 دی - 7ماهگی

1391/10/15 20:52
487 بازدید
اشتراک گذاری

 

به جمع فرنی خورها خوش اومدی مامانی

این ماه قدم به 7 ماهگی گذاشتی و مامان بزرگی برات حریره بادوم درست کرد و تو کلی دوست داشتی:

 

بعد ازون میزاشتمت تو رینگ بوکس جدیدت و سفره پهن میکردم و تو به طور مستقل فرنی ات رو میخوردی و ته ظرف هم لیس میزدی !

پس این غذای من چی شد مامان!

به به مامانی ، با زهم هست؟!

از اتفاقات دیگه تو این ماه جوونه زدن اولین دندونهات قبل از 7 ماهگی بود . مامانی یه روز اتفاقی که بهت فرنی میداد ، تقه ی قاشق به دندونت رو شنید و فهمید شما داری بزرگ میشی :

 

به جای یکی ، دو تا باهم درومده و خداروشکر بدخلق نشدی. مامان قول میده بعد از امتحاناش برات یه جشن دندونی خوب بگیره .

حالا دیگه از فرنی فراتر میریم ، مامان جون مرغ خوشمزه تره دیگه فرنی نمیخوام!

شب چله امسال خونه ما برگزار شد تا عمو پژمان هم که کمرش رو به وخامت گزاشته و استراحت مطلق شده و مهمون ماهست ، بتونه بلندترین شب سال رو خوش بگزرونه.

همون شب تولد زن دایی بهناز هم خونه ما براش جشن گرفتیم.

 

اولین برفی رو که دیدی دوست نداشتی. سردت بود یا غریب بود برات؟

روزهایی که با بابای مهربونت میری خونه عزیز یا مامان بزرگی ، روزهایی هستند که من تو مسیر دانشگاه به خوب بودن مامان بزرگی ، بابا و عزیز جونت فکر میکنم که درس خوندن و ارشد گرفتن رو برای من سهل کردن. تو توی صندلی ماشین یا رورویکت میشینی و از پشت شیشه دستت رو سمت من دراز میکنی و از من دور میشی ...

 

 

این آخری ها خطرناک شدی و نمیشه به امان خدا تو تختت بزارم و برم پی کارهام:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)