15 مهر تا 15 آبان - اولین آتلیه ، سینه خیز و نشستن
مامان تو فکر آتلیه بردنت بود که عمه مهیار زنگ زد و گفت بریم آتلیه یکی از دوستاش تو هتل پارس تا از تو به عنوان مدل عکس بگیرن. مامان هم کلی تو اینترنت گشت دنبال فیگورهای عکس نی نی ها و دست آخر با دو تا ساک از وسایل و عروسک و لباس و حوله هات راهی آتلیه شدیم.
خب اول از همه بگم که تو توی این ماه یعنی در 4 ماه و بیست روزگی خیلی موفقیت های بزرگی به دست آوردی. سینه خیز کردن تو این سن و نشستن تو 4 ماه و نیمه گی یه چیزی شبیه اینه که بابات ساختمونش رو 4 ماهه سفت کاریش رو تموم کنه! تو تو آتلیه مدام سینه خیز میکردی و گاهی هم نیمچه میشستی:
خابالو پاشو هنوز چند تا فیگور دیگه مونده:
راستی خاله نرگس هم کلی بهمون سرویس داد تا عکسای تو اینقدر خوشگل شد.
***
از کارهای بامزه ات تا قبل از 5 ماهگی اینه که زبونت رو میزاری لای لثه هات و غر میزنی و من و بابا که میخندیم تو خوشت میاد و این شیرین مزه گی رو تکرار میکنی. سینه خیز و نشستن هم از افتخارات قبل از 5 ماهگیت بود!
یکم هم عکس غیر حرفه ای و مامان پز:
همچنان لثه هات میخاره عشق مامان . مامان صبح ها میزارت جلو آفتاب همچنان جلوی پنجره و تا بره یه ناهار درست کنه و برگرده، گاهی تو رو گم میکنه. بس که وول میخوری و خودت رو سینه خیز این ور و اون ور میکشی نفسم:
شروع نشستنت اینطوری بود که یکم که سینه خیز میرفتی برمیگشتی و نیمچه میشستی:
اما هنوز کامل نمیتونی پشتت رو راست کنی و دولا می افتی رو شکمت. اینم بگم که من یک بار هم امتحان نکردم که تو میتونی بشینی یا نه و خودت این کار رو میکنی که روی کمرت راست بشی:
مامان گاهی میره پی درسش و شما میری تو زندان:
آهای کسی اینجا نیست؟ یکی من رو بیاره بیرون
دیدی پیدات کردم مامان خانوم!