امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

دنیای این روزای من

تولد ، تولد ، تولدت مبارک - یک سالگی

1392/3/16 3:14
809 بازدید
اشتراک گذاری

تا 12 ماهگیت تو این توانایی ها رو داری:

راه رفتن

دویدن

از پله بالا و پایین رفتن

با موبایل و آیپد میتونی از روی عکسهای سیو شده در گوشی به ببا یا من یا خاله زهرا و عمه زنگ بزنی

دایره کلمات:

بابا- بده - بیا - نه - با (آّّب)- چش (چشم)- ایو (الو)- میو(صدای گربه) - هاپو- پیشی- دَ(دست)

عکس از دویدنت:

تولد رهام:

 

 

اولین سالی که برای بابا ، روز پدری براش گرفتیم با یک شمع رو کیکش که عدد یک رو نشون میده. خدا بابا مهدی رو برای جفتمون 120 ساله کنه و نگهدارش باشه:

 

کیف گردنت میندازی و توی خونه برای خودت میچرخی:

اولین عروسی ای که با پای خودت اومدی - 26 اردیبهشت

از دردسرهای زود راه افتادن:

 

*******

 

تولدت مبارکککککک

یک سال به چشم برهم زدنی گذشت و نی نی ای که تا سال پیش گردن نمیتونست بگیره حالا روی پاهای خودش میدوه و گاهی که ازش میخوام کاری رو انجام بده میگه نه! این یعنی نظر دادن . یعنی شکل گرفتن رای و شخصیت.

ممنونم از بابابزرگت - بابای بابا مهدی- که برات جشن تولد مفصلی توی هتل قصر طلایی با منوی باز گرفت و مارو شرمنده کرد:

 

اما مامان هم برات یک کارایی کرد. امیرعلی نازم به دنیا اومدن تو در سال نهنگ برای من اتفاق قشنگ و با معنی ای بود. مامان تم تولدت رو نهنگ انتخاب کرد و تمام این طراحی هارو برات انتخاب کرد و زحمت فتوشاپش رو داد به خاله زهرا . بعد همه رو برات پرینت گرفتم و دونه دونه برش زدم و چسبوندم و ....

مثل نهنگ ، بزرگ پهنه ی اقیانوس ها باش.

با این دختر خانوم ناز کلی بدو بدو کردی:

خیلی همه برای کادو زحمت کشیده بودند. مامان بزرگی و بابابزرگی بهت یک گردنبتد اسب خوشگل داد و عزیز جون یک گردنبند ون یکاد جدید. خاله الهه هم یک گردنبند نهنگ خوشگللللل. بابایی علاوه بر جشن تولد باشکوهت ، بهت یک ماشین بزرگ هم داد که خودت بشینی و رانندگی کنی!

خاله زهرا یک دستبند خوشگگگگل

دایی مجید یک ماشین

عمه مهیار و عمو محمد و زن عمو و عمو میلاد کلی وجه نقد

خاله نرگس لباس های خوشگل

عمو احسال لباسهای خوشگل و سکه

بقیه هم کلی وجه نقد و سکه و ....

خلاصه که سرمایه دار شدی پسر!

 

******

 

بازیهای 12 ماهگی ما:

 

خانوم بیاتریس میتلر ، با تمام احترام به کتاب شما ، ما نحوه استفاده مون ازین کتاب تغییر کرد! چه کنم که پسرم اون روش رو دوست نداشت:-(

این صفحاتی که باید یاد میگرفتی:

 

این چیزی که ما دلمان خواست یادت بدهیم:

 

کلی اسباب بازی به رنگهای مختلف جلویت میریزم و ازت میخوام هر رنگ تو دسته ی خودش بزاری. اسم رنگ خیلی مهم نیست ، مهم اینه که هر رنگ درست تو دسته ی خودش قرار بگیره

 

و نتیجه ی کار بعد از چند بار اشتباه:

 

یکی دیگه از بازیهات درست کردن حلقه هوش هست که فعلن ترتیبش رو رعایت نمیکنی:

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)